سلام دوستان
از اونجایی که هر چی نوشتم الان حواسم نبود پا ک کردم .
خلاصه میکنم مطلبم.:(
امروز 92/12/6 با امید جون رفتیم خرید برای عید .
ساعت 16:45 دقیقه سوار آژانس شدیم ورفتیم مغازه 3 نی نی چون بابایی کار داشتن ونتونستن با ما بیان ومن مجبور بودم خودم انتخاب کنم .وتنها تونستیم لباس بخریم بقیه موند برای بعد
سه تا بلوز ویک عدد شلوار لی برای جوجه مون خریدم .
لباس های تو خونه ایت وهم قبلا با مامانی از نیشابور خریدم که شارژ دوربین تموم شد ونتونستم عکس بگیرم . .بریم سراغ عکس های امید جون نازم
از اونجایی که هر کاری کردم و این عکس ها بازم اینجا کج شدن .
به به چه پسر خوشتیپی دارم من بگو ما شالله
اینم لبا س دومی
به نظرتون خوبه؟؟؟
به نظر من که عااااالللللللللیه
اینم سومی
شیکر پنیر خودم امیدم.
الانم از خستگی خوابت برده گلکم
اینم بگم که دو سه بار برای مدت کوتاهی اومدی بغلم .چون ظهر نخوابیدی برای همین خسته شدی وبغلت کردم.
تازه موقع اومدن با هم رفتیم آرایشگاه وآقا ی آرایشگر موهات کوتاه کرد عسلموبماند که چه قدر تکون خوردی صاف نمیتونستی بشینی آخه از صدای ماشین اصلاح میترسی.
سوال امید از مامان
امید: مامان کچل شدم
مامان : نه پسرم ببین مو داری
امید نه مامان یکم کچل شدم
دوباره مامان : نه برو تو آینه ببین
امیدم:نه یکم شدم دیگه
مامان باشه پسر م آره یکمی موهات کوتاه تر شده ولی کچل نشدی .
خدا نگهدار دوستان
منتظر نظرتون هستم دوستان
..