امید

امید جان تا این لحظه 13 سال و 7 ماه و 19 روز سن دارد

1ساعت بعد از تولدوخاطره تلخ

سلام عزیزان

این عکس های امید تولد 2 سالگی و1ساعت بعد از تولدش که ...

مامان فدات شه با بابایی رفتید جلو مجتمع چرخ وفلک بازی که دوست بابایی جو میگیردش وشما رو محکم میچرخونه وشما میفتید زمین .

کلی گریه کردیم با هم گلم اون شب.

اسال قبل شما 1سال و10 ماه (ماهش دقیق نیدونم ببخشید)بودید شماشب لیلة الرغایب بود اون بلا بدتر بود

شما اون شب ساعت 10شب داشتید جلوی آینه ومیز ش بازی میکردید  منم حواسم نبود.که لب خوشگلت خورد به پایه میز وبرید

حتی الان که یادم میاد دلم کباب میشه

اینجا هم بعد از بخیه زدن لب شما داخل ماشین وداشتیم میومدیم خونه.

من قربون این نگاه معصومت بشم.فدات شم عسلم

اون شب هم خیلی شب بدی بود من که اصلا دل این چیزا رو ندارم وزود دلم ریش میشه

همین الان هم تا جاییت زخم میشه حتی خیلی کوچیک وکم .طاقت نمیارم ودلم برات کباب میشه .

خاطرت خیلی برام عزیز گلکم.

خداروشکر بابایی دلش قوی قوی .

البته اگه این جوری نبود دیگه هیچی..

خدا جون به خاطر همه نعمت های خوبی که به من هدیه دادی ازت ممنونم


تاریخ : 19 بهمن 1392 - 05:21 | توسط : مامان امید | بازدید : 953 | موضوع : وبلاگ | 5 نظر

  • الهی قربونت برم امید قشنگ و نازم ایشالا که دیگه از اتفاقات ناراحت کننده برات نیوفته و همیشه سالمو سلامت باشی.بوووووووس
  • وای مامانی واقعا که چی کشیدی.من که خیلی ناراحت شدم.
  • عزیز دلم ناراحت شدم.ولی امید جون از قدیم گفتن بازی اشکنک داره سرشکستنک داره.
    راستی مامانی لطفا وقت نظر دادن کادر آدرس وبلاگ و پر کنید.اینجوری راحت تر میام دیدن امید جون کلی تو تالار جستجو کردم تا پیداتون کردم.تازه باز آدرس ایمیل ها فرق داره.
  • فائزه (سارا)
    شنبه 19 بهمن 1392 - 21:03
    سلام
    مبارک باشه
    کو؟؟؟؟؟
    چی؟؟
    معلومه دیگه شیرینیش......ببخشیدا من عجله داشتم نرفتم پایین مایینا رو نگاه کنم......شاید اونجا پیدا بشه؛ -)
    راستی
    مواظب این گلپسرمون باشیا....نبینم ناراحت باشه یه وقتی
  • جوجه مامان وبابایی
    چهارشنبه 14 اسفند 1392 - 20:30
    سارا جونم به خاطر آبجی عزیز افتادم به خرج وشیرینی خریدم نوش جونhttp://www.pic4ever.com/images/dancegirl2.gif

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی